زنجیره ی بلوکی در زنجیره ی تامین : چگونگی استفاده از (Distributed Ledger) جهت ردیابی محصولات
حل مشکلات واقعی در جهان
اخیرا در یک کنفرانس زنجیره ی بلوکی که توسط مدرسه کسب و کار McCombs در دانشگاه تگزاس در آستین برگزار شده بود، شرکت کردم. در میان سخنرانان Goldman Sachs ، Walmart ، USAA ، Merck نیز حضور داشتند.
هر یک از سخنرانان در خصوص پیامدهای بالقوه ای که زنجیره ی بلوکی بر کسب و کارشان دارد صحبت می کردند.
به عنوان مثال، Frank Yiannas ، معاون ارشد امنیت غذایی در Walmart، در خصوص مشکل ردیابی یک محصول به منبع اش صحبت می کرد.
آیا شیوع E. coli در سال ۲۰۰۶ که توسط اسفناج گسترش پیدا کرد را به خاطر دارید؟
به گفته ی CDC، در طول شیوع، ۱۹۹ نفر به آن آلوده شدند که ۱۰۲ نفر در بیمارستان بستری و سه نفر هم درگذشتند.
حدود دو هفته خرده فروشان، فروش اسفناج را در سراسر ایالات متحده متوقف کردند تا مزرعه ای که باعث بیماری شده بود مشخص شود. برای مدت دو هفته خطر بیماری برای افراد و از دست دادن درآمد برای همه خرده فروشان اسفناج و کشاورزان وجود داشت. علت زمان بردن ریشه یابی این مشکل، پیچیدگی و اغلب کاغذی بودن فرآیند زنجیره تامین بود که توسط شبکه ای از تولید کنندگان، عمده فروشان، توزیع کنندگان و خرده فروشان استفاده می شد.
بسیاری از این اشخاص هنوز هم در هنگام ارائه اطلاعات به مشتریان یا فروشندگان خود از اسناد فیزیکی استفاده می کنند.
حتی زمانی که این اطلاعات دیجیتالی می شوند، اغلب داده ها فقط به مشتری بعدی منتقل می شود و ممکن است دیگر بیشتر از آن ادامه پیدا نکند. ردیابی محصولات در واقع به معنای درخواست از فروشنده برای اطلاعات دقیق و فرآیند محصول است که این چرخه به نوبه ی خود ادامه پیدا می کند.
ردیابی ۵۰،۰۰۰ محصولات Walmart که به ۶،۰۰۰ فروشگاه و هزاران تامین کننده فرستاده می شود، چیزی شبیه به یک کابوس است. در نتیجه این که حتی شرکت هایی مانند Walmart که یکی از پیچیده ترین سیستم های مدیریت زنجیره تامین در جهان را دارند، حدود شش روز طول می کشد تا منشا یک محصول را ردیابی کنند و اگر چنین اتفاقی بیافتد، ۶ روز از دست دادن درآمد و ۶ روز اعتبار بد برای کشاورزان آن را به دنبال دارد.
چرا زنجیره ی بلوکی؟
این نقطه جایی است که طرفداران زنجیره ی بلوکی معتقدند فناوری می تواند درخشش پیدا کند.
به گفته ی Yiannas: Walmart مشاهده کرده که پیاده سازی زنجیره ی بلوکی IBM برای ردیابی منبع انبه ها، تنها ۲/۲ ثانیه زمان برده(در مقایسه با ۶ روز Walmart ) . منتقدان می گویند اگر کل راه حل ها متمرکز شوند، ۲/۲ ثانیه نیز زیاد است.
مشکل اینجاست که رویکرد متمرکز، در دنیای واقعی به سادگی کار نخواهد کرد. تصور کنید Walmart از هر مزرعه و هر تامین کننده برای ادغام با سیستم اش درخواست کند. داده ها در پایگاه داده Walmart متمرکز شده و جستجوی مبدا آنها بسیار ساده خواهد شد. اکنون، تصور کنید که هر خرده فروش دیگری از همکاران زنجیره تامین خود می خواهد که همان کار را انجام دهد. در نتیجه در یک لحظه، هر مزرعه ای در جهان باید با هر تامین کننده و هر خرده فروشی که محصول شان را لمس می کند باید مرتبط شوند که این غیر ممکن است.
البته اعضای زنجیره تامین به سادگی می توانند با یک پروتکل استاندارد برای انتقال اطلاعات به یکدیگر موافقت کنند.
تولید کنندگان می توانند از استاندارد GS1 برای ارسال اطلاعات به عمده فروشان خود استفاده کنند، عمده فروشان نیز همین کار را برای توزیع کنندگان خود انجام می دهند. در حقیقت، داروسازی و سایر صنایع با استفاده از EDI و GS1 سال هاست که این کار را انجام می دهند. با این حال، سیستم نتیجه گیری اغلب یک وصله دوزی از مکانیسم های ارتباطی، مجوزها و فنون مختلف است.
علاوه بر این، زمانی که یکپارچگی بین شرکا از بین می رود، توانایی شرکای دیگر برای دریافت این اطلاعات نیز از بین می رود.
کل زنجیره تامین وابسته به سیستمی است که به درستی کار کند.
در عوض، همانگونه که در Walmart اتفاق افتاد، شرکا می توانند از تکنولوژی دفتر کل توزیع (زنجیره ی بلوکی) با استاندارد GS1 برای ایجاد یک شبکه مجاز و کاملا توزیع شده از همتایان برای به اشتراک گذاشتن داده ها در یک روش استاندارد، امن، شفاف و قوی استفاده کنند.
اگرچه شرکت ها می توانند برای بهبود قابلیت ردیابی محصول با استفاده از زنجیره ی بلوکی موردی ایجاد کنند، این تکنولوژی جادویی تمام مشکلات را حل نخواهد کرد. به عنوان مثال، بهره برداری از آن به این معنا نیست که همه، اطلاعات درست را وارد می کنند. بسته به سطح خودکارسازی، ممکن است انسانها در وارد کردن اطلاعات دخیل باشند. البته داده ها را می توان اصلاح کرد و همیشه رکوردی از آن در این دفتر کل تغییر ناپذیر وجود دارد. از این رو، تقلب سخت تر می شود.
بسته به نحوه ی تنظیم یک شبکه ی زنجیره بلوکی، همچنین خطر تبانی تصادفی نیز وجود دارد. اگر رقبا از یک زنجیره ی بلوکی مشابه در یک محیط کنسرسیومی استفاده کنند، باید مراقب باشند که داده های خاص به اشتراک گذاشته نشوند.
هر گونه برنامه ای برای آینده، برنامه های تولیدی یا قیمت مشترک بین رقبا، توسط وزارت دادگستری به عنوان تبانی در نظر گرفته خواهد شد .
علاوه بر این، بسیاری از پیاده سازی های زنجیره بلوکی نسبتا جدید هستند. شرکا برای اتخاذ آن هنوز مجبور به تغییر در سیستم خود هستند و ممکن است هنگام به اشتراک گذاری اطلاعات اضطراب وجود داشته باشد.
شرکت هایی که زنجیره بلوکی را پیاده سازی می کنند باید با حقایق بی رحمانه مقابله کنند و تنها زمانی که حس کسب وکار ایجاد می شود از تکنولوژی بهره برداری کنند.
شرکت ها باید با بزرگترین فرصت شروع کنند
آنها همچنین باید درک کنند که شرکا نمی خواهند فرآیندهای کسب و کار خود را تغییر دهند، بنابراین هر سیستم جدید باید با سیستم های فعلی شان کار کند. در نهایت، اجرا کنندگان باید مطمئن شوند که هر شخصی در شبکه زنجیره بلوکی سود می برد.
برای نمونه، در مثال Walmart ، کشاورزان از پیوستن به این سیستم رضایت داشتند زیرا دیگر اطمینان دارند که اگر مسائل مربوط به سلامتی مواد غذایی رخ دهد، نام خود را به راحتی می توانند پاک کنند.