چگونه کسی که به شما احترام نمی گذارد را مدیریت کنید

توسط:
فوربس فارسی

 

“این یک مشکل بسیار عجیب است زیرا من نمی توانم بگویم که کارمندانم وحشتناک هستند یا نامناسب، آنها فقط به من احترام نمی گذارند. من می دانم که نمی توانم ذهن مردم را بخوانم، اما حس می کنم که کارمندم به اندازه ی کافی من را در کار قبول ندارد. او مرا در جریان تصمیم گیری ها قرار نمی دهد و یا اجازه من را برای انجام امور نمی خواهد. او کارها را انجام می دهد و فقط در جلسات نتایج را به من ارائه می دهد.
کار او خوب است و من نمی توانم بگویم که او از تیم متنفر است. اما واضح است که او فکر می کند در کار از من حرفه ای تر است.”
در اینجا یک حقیقتی وجود دارد، آن هم این است که : مهم نیست کارمندتان به شما احترام می گذارد یا نه!

احتمالا برای تان عجیب است، اما من مطمئن هستم که شما و بسیاری دیگر از خوانندگان این مطلب متوجه خواهید شد که باید این موضوع را به عنوان قرصی که خوردنش سخت است در نظر بگیرید. زمانی که ما به عنوان رهبر یک تیم انتخاب می شویم، انتظار سطح بالایی از احترام را خواهیم داشت و امیدواریم که نظرات و صحبت هایمان توجه ها را جلب کند و حکم یک فرمان تلقی شوند.

اما این مسئله به سادگی ایجاد نمی شود. احترام مانند دوستی، پیشرفت یا تناسب اندام باید به دست آورده شود. من نمی گویم که شما آن را به دست نیاورده اید، در مقابل ممکن است شما در کار خود عالی باشید اما این بدان معنا نیست که همه باید شما را به این خاطر ستایش کنند یا بدون قید و شرط به شما احترام بگذارند.
به بیان دیگر، تا زمانی که کار انجام شود و اهداف برآورده شوند میل شما به احترام، یک شکایت شخصی است و نه از نوع حرفه ای.

اما اگر کارمند خود را “سرکش” ، ” گستاخ” یا “مختل کننده” توصیف کردید، در آن صورت است که شما یک دلیل محکم برای نشاندن آنها روبه¬روی خود و دادن بازخورد رفتارشان دارید. بین احترام نگذاشتن عضوی از تیم به شما و گستاخی و نافرمانی تفاوت وجود دارد.
رفتارهای مختل کننده همیشه باید مورد توجه قرار گیرند. با این حال، اگر تنها چیزی که مختل می شود نفس خود شماست، پس مشکل به شما ارتباط دارد و نه گزارش مستقیم شما.

این می تواند خیلی دردناک باشد که عضو خاصی از تیم به ما فکر نمی کند و احترام نمی گذارد. همه ی ما انسان هستیم و این طبیعی است که بخواهیم تحسین شویم.
اما اجازه ندهید که مشکلات و خواسته های شخصی شما یک رابطه ی کاری خوب را خراب کند. به جملات ابتدایی توجه کنید : ” او مرا در جریان تصمیم گیری ها قرار نمی دهد و یا اجازه من را برای انجام امور نمی خواهد. او کارها را انجام می دهد و فقط در جلسات نتایج را به من ارائه می دهد. کار او خوب است و من نمی توانم بگویم که او از تیم متنفر است. اما واضح است که او فکر می کند در کار از من حرفه ای تر است.” چیزی که توصیف شد فقط بیانگر یک شروع کننده ی خودکار است.

کارمند شما به اندازه کافی مستقل و شایسته است تا مسئولیت خود را بر عهده بگیرد، راه حلی پیدا کند و آن را به عنوان یک کار کامل انجام شده به شما تحویل و گزارش دهد. بسیاری از مردم برای اینگونه کارمندان سر و دست می شکنند.
در حال حاضر اگر مسئله این است که کار او بی عیب و نقص نیست و نیازمند راهنمایی است، هیچ مشکلی وجود ندارد اگر از او درخواست کنید که از طریق ایمیل روند کار را به شما گزارش دهد ( یا به هر شکلی که ارتباطات اداری خود را ترجیح می دهید ).
اما اگر کار او خوب است (همانطور که در ابتدا گفتید) پس چه چیزی برای تغییر وجود دارد؟ بنابراین فقط به نظر می رسد که او خیلی به شما علاقه مند نمی باشد.

ذکر این موضوع شاید دردآور باشد اما شما به دلیل اینکه علاقه، احترام و قدردانی همه را به خود جلب کنید، آنجا نیستید. شما آنجا حضور دارید تا تیم خود را با بهترین توانایی خود، رهبری، هدایت و راهنمایی کنید تا کارمندان بهتری شوند و به اهداف شرکت برسید.
این موضوع که او با شما خیلی گرم نیست کاملا شخصی است. اگر دوست دارید می توانید همیشه از او بپرسید که آیا اخیراً احساس بی چالشی می کند و دوست دارد که مسئولیت های بیشتری را برعهده بگیرد یا خیر.

اگر به کار و دانش او اعتماد دارید، شاید بهترین راه حل این است که کاری هیجان انگیز تر انجام دهید. شما ممکن است متوجه شوید که اگر به او اعتماد کنید و وظایف بزرگتری را به او بسپارید این مسئله باعث شود که اغلب با سوالات بیشتری نزد شما بیاید.
این مشکل بیشتر یک راه حل دورنی دارد. کنار آمدن با این مسئله که همیشه مورد علاقه و احترام قرار نگیرید یک فرآیند دشوار است. دفعه ی بعدی که این احساس به سراغ تان آمد از خود بپرسید که :

این شخص چه کاری انجام داد که من ناراحت شدم؟ آیا به تیم یا ارزش ها آسیب می زند؟ اگر خیر پس آن را رها کنید.
آیا زندگی کاری شما را ساده تر یا سخت تر کرده است؟ اگر ساده تر پس آن را رها کنید. آیا این در رابطه با کار است یا در رابطه با شخص؟ اگر شخص، پس به شما مربوط نیست و باید آن را رها کنید. آنچه باعث انگیزش تان می شود را برای خود شفاف سازی کنید. شما نیازی به احترام یا دوست داشته شدن ندارید، بلکه شما بایستی کار و تیم را رهبری کنید.
و در پایان روز اگر تمام این اهداف برآورده شوند، آیا این یک معامله ی برد-برد به حساب نمی آید؟

1 دیدگاه

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *