ورشکستگی بالقوه، ارمغان جنگ تجاری ایالات متحده و چین برای خرده فروشان
عدم ثبات و اطمینان اقتصادی یک دشمن بزرگ برای خرده فروشان و همچنین مشتریان است که متاسفانه پیامدهای بسیار بدی را بر روی هر دو طرف میگذارد. همان طور که احتمالا میدانید با وضع تعرفههای سفت و سخت دونالد ترامپ، رییس جمهور ایالات متحده بر روی کالاهای چینی، جنگ تجاری بین این دو قدرت بزرگ اقتصادی شدت گرفته است. در دنیایی زندگی میکنیم که اقتصاد آن در وضعیت بلاتکلیفی قرار گرفته و اقداماتی از این قبیل نیز عواقبی ناخواسته را برای خرده فروشان و شیوههای فروش و پیش فروش محصولات آنها به دنبال دارد که برخی از این پیامدها تاکنون کمتر مورد بحث قرار گرفتهاند.
ابتدا بگذارید نگاهی به تحریم جدید ایالات متحده علیه چین بیندازیم؛ در حال حاضر تعرفه کالاهای وارداتی از کشور چین در واقع ترکیبی از واقعیت و تهدیدهایی است که احتمالا در آیندهای به وقوع خواهند پیوست. اخیرا رییس جمهور ایالات متحده تهدید کرد تعرفههای موجود بر روی کالاهای وارداتی به ارزش ۲۵۰ میلیارد دلار را به ۳۰ درصد افزایش خواهد داد و این در حالیست که در تاریخ ۱ اکتبر، این رقم بر روی ۲۵ درصد قرار داشت. همچنین قرار است تعرفه کالاهای وارداتی دیگری به ارزش ۳۰۰ میلیارد دلار نیز از ۱۰ به ۱۵ درصد افزایش یابد. این کالاها شامل محصولات مصرفی نظیر اسباب بازی، تلفنهای همراه و پوشاک میشود که احتمالا در تاریخ ۱۵ دسامبر تعرفههای وارداتی جدید بر روی آنها اعمال خواهد شد.
براساس گزارش بانک فدرال رزرو، قیمتها همین حالا و پیش از اعمال تعرفههای جدید نیز افزایش یافته و تعرفههای وارداتی فعلی ایالات متحده به طور متوسط هزینه سالیانه هر شهروند آمریکایی را ۸۰۰ دلار افزایش داده است. برای بسیاری از شهروندان این رقم کمرشکن بوده و کشاورزان آمریکایی نیز از این جنگ تجاری در امان نخواهند بود. این افزایش هزینه میتواند بر روی الگوی مصرف و هزینههای صرف شده در فصل تعطیلات آمریکاییها نیز تاثیرگذار باشد، چرا که براساس نتایج یک نظرسنجی انجام شده توسط موسسه Experian، مشتریان آمریکایی در تعطیلات ۲۰۱۸ به طور متوسط ۸۴۶ دلار را صرف خرید کردهاند.
همین مساله کافیست تا هر خرده فروشی عصبانی شود. در واقع حتی اگر خرده فروشان افزایش قیمت کالاها را به دوش مشتریان بیندازند، باز هم بسیاری از خرده فروشان ضربات سنگینی خواهند خورد. علاوه بر این، عواقبت ناشی از افزایش تعرفهها و متعاقبا افزایش قیمت کالاها پس از فصل تعطیلات، خود را نشان خواهند داد، چرا که کالاهایی که برای فصل تعطیلات عرضه میشوند در حال حاضر یا در ایالاتهای مختلف توزیع شدهاند و یا در حال حمل توسط کشتیهای تجاری هستند. در واقع بسیاری از توزیع کنندگان تصمیم گرفتند کالاهای بهاری خود را زودتر از تاریخ همیشگی و معمول وارد کنند. دلیل این کار در واقع فرجامی است که ایالات متحده تا تاریخ ۱۵ دسامبر برای شرکتهای آمریکایی برای واردات کالا از چین در نظر گرفته و پس از آن تعرفههای جدید به اجرا در خواهند آمد.
به گزارش Footwear News، در چنین شرایطی، خرده فروشانی که کالاهایی با قیمت ارزانتر را عرضه میکنند معمولا کمتر آسیب خواهند دید. برای مثال خرده فروشانی هستند که کالاهای اضافه انبار و یا کالاهایی که شاید دیگر، تقاضای بالایی ندارند را خریداری نموده و در قالب حراجهای آخر فصل و یا با قیمتهای پایینتر از سایر فروشندگان، عرضه میکنند. اگرچه شناسایی و یافتن این محصولات باتوجه به بهرهگیری از کانالهای پیشبینی شرایط اقتصادی، برای خرده فروشان نسبت به گذشته به مراتب دشوارتر شده، اما به هر حال، هیچ تحلیلگر یا الگوریتم پیشبینی کنندهای قادر نیست این شرایط اقتصادی ملتهب و پر تلاطم را پیشبینی کند. به همین دلیل مدیران برند و خرده فروشان، کالاهای بیشتری را زودتر از زمان معمول، خریداری نموده تا از کسب سود و درآمد خود در صورت افزایش قیمتها اطمینان حاصل نمایند.
در چنین شرایطی شاید این موضوع برای شرکتهایی مانند TJX، Burlington و یا Ross Stores که اکثر محصولاتشان توسط مشتریان داخلی خریداری میشوند یک مزیت محسوب شود، اما به هر حال حتی این شرکتها نیز در بخش سود ناخالص خود فشارهایی را تحمل نموده و همچنین به علت عدم اطمینانی که در این شرایط اقتصادی وجود دارد، نمیتوانند مقدار دقیق کالاهایی که باید بخرند را مشخص کنند.
اما پیامدهای ناخواسته چه مواردی هستند؟ یک تحقیق بسیار عالی توسط هیلکو گلوبال، یک موسسه خرده فروشی و سرمایه گذاری، به انجام رسیده که درک درستی از شرایط را به ما میدهد.
پیامد شماره ۱: اختلال در بنادر. براساس گزارش منتشر شده حجم کالاهای وارداتی به طور ناهنجاری افزایش رفته و این موضوع مشکلاتی را برای بندرهای لس آنجلس و لانگ بیچ ایجاد نموده است. این افزایش حجم واردات نتیجهای جز تاخیر و خرابی به همراه نخواهد داشت. بنادر گمرکی قادر نیستند تمعیدات لازم را مهیا کنند و در نتیجه تاخیر زمانی قابل ملاحظهای را در فرآیند ترخیص کالاها شاهد خواهیم بود.
پیامد شماره ۲: افزایش هزینههای حمل و نقل خرده فروشی. باتوجه به اینکه خرده فروشان برای فرار از تعرفههای وارداتی جدید، کالاهای مورد نیاز خود را زودتر از زمان معمول خریداری میکنند، باید به فکر مکان مناسبی برای انبار کردن آنها هم باشند. این مکان معمولا خارج از فضای موجودی است که در اختیار آنها قرار دارد. برای مثال اگر خرده فروشی از حالا کالاهای بهاری خود را خریداری نموده تا از فرجام (۱۵ دسامبر)، استفاده کند، بدون شک به یک انبار اضافی نیاز خواهد داشت. این موضوع طبیعتا به افزایش هزینهها و اجاره فضای مورد نیاز برای انبار کالاها منتهی شده و در بلند مدت نیز به سود ناخالص و سود خرده فروش آسیب میزند.
پیامد شماره ۳: اختلال و خطر برای خرده فروشانی که وامهای مبتنی بر دارایی دریافت کردهاند. معمولا خرده فروشان بزرگ، این نوع وامها را با عنوان خطوط اعتباری میشناسند. این وامها از نظر عملکردی فرق زیادی با انواع دیگر ندارند، اما مدتهاست به عنوان محرک اصلی صنعت خرده فروشی شناخته شده و این در حالیست که بسیاری از مردم درک درستی از آن ندارند. در واقع این همان راز کوچک و کثیف صنعت خرده فروشی است که احتمالا در دوران تحریم و تعرفههای سختگیرانه ایالات متحده، میتواند مهمترین خطر برای سلامتی یک خرده فروشی نیز به حساب آید.
بر روی کاغذ، وام مبتنی بر دارایی مفهومی ساده را تداعی میکند؛ هر شرکتی که دارای یک چرخه خرید و فروش فصلی باشد، به سرمایهای اضافی هم نیاز خواهد داشت. در واقع شرکتها از این سرمایه (پول نقد) برای خرید اقلام مورد نیاز خود استفاده میکنند تا در زمان مناسب آنها را به بازار عرضه نمایند. شرط اصلی برای دریافت این وامها، موجودی انبار شماست. به طور کلی وام دهنده ۶۵ درصد از ارزش کالاهای موجود در انبار شما را وام میدهد.
اما وام دهنده به این سادگی به یک خرده فروشی یا شرکت، وام نمیدهد. در واقع آنها در روند تحقیقات خود پروسهای با عنوان “حکاکی” دارند تا محاسبات لازم برای تعیین دقیق رقم وام اعطایی را از این طریق انجام دهند. در این پروسه، بررسی میشود که اقلام موجود در انبار قرار است برای چه مدتی نگهداری شوند و آیا در آینده با قیمتی مشخص به فروش خواهند رسید یا خیر. تیم تحقیق وام دهنده سپس به دنبال هزینههای جانبی و حتی غیرمعمول نیز میگردد تا ببیند یک شرکت یا خرده فروش برای نگهداری اقلام اضافهای که توسط وام، خریداری خواهند شد، چه هزینههایی را باید بپردازد.
خرده فروشانی بودند که به علت کاهش ارزش موجودی انبار آنها و یا مشکلاتی از این دست، نتوانستند از عهده بازپرداخت وامهای مبتنی بر دارایی خود برآیند. برای مثال شرکت Circuit City یکی از نمونههای مشهور ورشکستی است که در بدترین زمان، یعنی درست پیش از آغاز فصل تعطیلات مجبور به اعلام ورشکستگی شد. در واقع وام دهنده با تحقیقات خود به این نتیجه رسید که با فروش این شرکت به سطح از قبل تعیین شده و مورد انتظار نخواهد رسید. در شرایطی که یک شرکت ممکن است دیگر وجود نداشته باشد، هیچ شخصی حاضر نیست از آن خریدی انجام دهد و بدین ترتیب سرنوشت چنین شرکتهایی به نابودی ختم میشود.
در واقع مشکلی اصلی همین است؛ خرده فروشان سعی میکنند با انبار کردن بیشتر محصولات از پیامدهای ناشی از افزایش قیمت فرار کرده و یا آنها را به حداقل برسانند، اما وام دهندگان ممکن است به این نتیجه برسند که این خریدهای اضافی و افزایش موجودی افسار گسیخته، بسیار خطرناک بوده و به همین دلیل پرداخت تسهیلات به چنین شرکتهایی را متوقف خواهند نمود. برای مثال کمپانیهایی مانند JC Penney که در حال حاضر وضعیت مناسبی نداشته و اصطلاحا در لبه مرز قرار دارند، در صورت کاهش درآمدهای حاصل از فروش، به سرعت به وضعیت ورشکستگی نزدیک خواهند شد.
توصیههای رییس جمهوری ایالات متحده مبنی بر اینکه خرده فروشان اقلام مورد نیازشان را از جاهای دیگری به جز چین، خریداری کنند، در چنین شرایطی تا حدودی منطقی به نظر میرسد. علاوه بر این، گروههایی مانند شبکه تولیدکنندگان پوشاک آمریکایی، میتوانند حامی چنین فعالیتهایی باشند. این سیاست، مدیران و کارخانههای ساکن نیمکره غربی را متحد نموده و با فرض اینکه خرده فروشان و مدیران بتوانند یک مدل تامین کالای انعطافپذیرتر را پشتیبانی کنند، شیوهای مناسب برای عبور از چنین شرایطی محسوب میشود. شرکتهایی مانند Nike، Fruit of the Loom، Jockey و Macy’s و موارد دیگر در حال حاضر تا حدودی در این گروه مشارکت دارند. اما اکثر خرده فروشان در این شرایط آشفته وضعیت بسیار بدی داشته و عملا سود ناخالص و سودآوری کسب و کار آنها دچار مشکل شده است.
دورنمایی که در حال حاضر برای چنین شرایطی میتوان متصور شد، آسیبهای سنگین به خرده فروشان است که از سوی این جنگ تجاری گریبان آنها را خواهد گرفت. تامین از منابع نزدیک در دنیای خرده فروشی همیشه بهتر است، اما اینکه خرده فروشان و شرکتهای آمریکایی که سالهاست با چین روابط تجاری دارند، باید به دنبال منابع تامین کننده جدیدی بگردند، یک فرآیند زمان بر خواهد بود. به هر حال صنعت خرده فروشی در حال حاضر دچار مشکل شده و این جنگهای تجاری نیز به زنجیرههای تامین فعال در خرده فروشی، هیچ کمکی نخواهد کرد. در چنین شرایطی وضع تعرفههای شدید و سنگین میتواند آخرین ضربه به پیکر نیمه جان بسیاری از خرده فروشانی باشد که با مشکلات عدیدهای مواجه هستند.